همه ی پدر و مادرها دوست دارند فرزندان شاد داشته باشند.اکثریت والدین در تربیت فرزندپروری دارای قصد و نیت مثبت هستند.این قصد و نیت مثبت لازم است اما کافی نیست.یک والد موفق والدی است که دارای ۲ویژگی باشد:۱)آگاهی :منظور از آگاهی بدین معنی است که والد موفق به آهنگ رشد و نیازهای رشدی آگاه باشد.والد آگاه نیازهای متفاوت و متغیر هر سن را می داند و زبان،علائم،نشانه های هر سیگنال سنی را می شناسد.مثلا:سیگنال های رفتاری کودک با قهر کردن با لجبازی کردن می باشد.در اینجا والد موفق هم سیگنال ها را می شناسد و هم معنایش را می شناسد و هم اینکه درست ترجمه می کند.در والد موفق فقط آگاهی کافی نیست بلکه ضرورت دارد.در کنار آگاهی باید توانایی به کارگیری این آگاهی ها در عمل باشد.هر کس آگاه باشد لزوما به توانایی نمی رسد ،آگاهی دانش از روی توانایی نیست. والدی موفق است که بتواند آگاهی را در عمل انجام دهد.مثال:پرخاشگری سم است. همه ی افراد به این جمله آگاه هستند آیا کسی می تواند از امروز پرخاشگری نکند؟توانایی، نیازمند داشتن بهداشت روان و یا سلامت روان است نمی گوییم صد در صد اما حداقل های را داشته باشد.بعضی از اولیا آگاه ناتوان هستند.زمانی والدگری تغییر میکندکه توانایی داشته باشی.حالا تربیت از کی آغاز می شود؟تربیت کجا معنا پیدا می کند؟زمانی معنا دارد که تاثیرپذیری مطرح باشد مثلا:هیچ کس تلاش نمیکند میز چوبی را تربیت کند چون بی تاثیر است.درجه تاثیرپذیری در انسان نامحدود است.از زمان لقاح تاثیرپذیری شروع می شود و تربیت از زمان هفته ی دوم بارداری آغاز می شود زمانی که اسپرم و تخمک از طریق آمیزش ترکیب میشوند و فرآیند کاشت در جدار رحم شروع می شود.در دوران بارداری فرایند رشد روانشناختی بسیار حساس است و تحقیقات ثابت کرده است بین رضایت زناشویی مادر با سلامت روانی کودک رابطه دارد.به میزان اینکه عاشق همسرت باشی بچه ای سالم و سلامت روان کودک هم خوب است.بین سطح استرس مادر در دوران بارداری با سلامت روان کودک رابطه است.بارداری نیز یک فرایند استرس زا است.چون کل سیستم هورمونی مادر تغییر کرده و سیستم روان مادر به ریخته است اما درجات این استرس متفاوت است.پس در دوران بارداری سطح اضطراب و استرس مادر به سیستم های عصبی جنین که در مرحله ای شکل میگیرد ارتباط دارد و این کودکان در بدو تولد کودکان دشوار،بد خواب،حساس تر و زود رنج ترمیشوند.بنابراین براساس آگاهی و توانایی آهنگ رشد حساس ترین دوره رشدی دوره ای ست که ارضا صحیح نیازهای روانی اثری مثبت پایدار دارد و ارضا نشدن نیاز اثر مثبت ناپایدار دارد.این دوره بسیار حساس از تولد تا ۱۸ ماهگی (۰ تا ۱/۵ سالگی):مهم ترین و اصلی ترین نیاز روانی این بچه ها در این سن نیاز به امنیت است زمانی که تولد رخ می دهد مثلث معروف پدر ، مادر و کودک شکل می گیرد.حضور این کودک به عنوان عضو جدید کمیت و کیفیت رابطه اولیا را تحت تاثیر قرار می دهد(مثبت یا منفی).حتی در زوجین که رضایت مندی زناشویی داشتند در ماه های اول تاثیر منفی دیده می شود. در این دوره حساس که کودک نیازمند امنیت است این نیاز را فقط از مادر می گیرداین ضلع مثلث باید بسیار پررنگ باشد و مادر و نوزاد بسیار مهم که بتوانند پیوند عاطفی ایمن برقرار کنند.مادر ایمن بخش باید ۴ موارد را داشته باشد تا یک مادر ایمن بخش باشد:۱)حضور فیزیکی هیچگونه جدایی نباید داشته باشد.۲)حضور عاطفی:پژوهش های بالینی نقش امنیت بخشی مادر از نقش تغذیه کنندگی مادر مهم است.اگر آغوش ندهد حضور عاطفی نداشته باشد حتما به کودک، آسیب جبران ناپذیر می زند.۳)با ثبات بودن:یک نفر باشد و تمام واکنش های مادر در برابر رفتارهای نوزاد یکسان مثبت باشد.۴)فراهم کننده ی محیطی پیش بینی پذیر باشد.مهمترین شاخص از تولد تا دو سالگی نظم است.مادر بتواند به روال زندگی نظم بدهد.تا ۱/۵ سالگی بچه ها را به غریبه ها ندهید.چون بچه اضطراب دارد و با این کارسطح اضطراب بچه بالا می رود. به مکان های شلوغ نرود.این کارها پیش بینی پذیری را از بین میبرد و این خطاهای ریز باعث مشکل اضطراب در کودک می شود،ناایمن کننده است..با این رفتارها بذر احساس ناامنی از همان نوزادی در کودک شکل می گیرد. برای اینکه بچه ایمن داشته باشیم تا جایی که میتوان برای نوزاد خود زیر ۱/۵ سال تجارب هیجانی مثبت(بغل کردن،لمس کردن،بوس کردن و ..)خلق کنید و تا جایی که می توانید از تجارب هیجانی منفی(دعوا کردن،داد زدن و …)دور نگه دارید. دو مین دوره حساس رشدی کودک از سن (۱/۵ تا ۳) سالگی:مهمترین سیگنال در این دوره تمایلات استقلال طلبانه است. قرص نه خوردن، ساز لجبازی دارند. مالکیت بر اشیاء دارند و حتی بر انسان ها .برای اولین بار واژه ی نه از زبان بچه ها شنیده می شود.میل به استقلال هم در کلام هم در رفتار این بچه ها دیده می شود. مثلا : دوست دارند خودشان غذا بخورند. خودشان کفش هایشان را بپوشند.از دید والدین ناآگاه بچه دچار مشکل شده است یا دارد مشکل پیدا می کند. در اینجا والدها به دو دسته تقسیم می شوند:۱)والدین آگاه و توانا که این رفتارها را طبیعی می داند و این گرایش ها را برای کودک با تلاش و تشویق آسان می کند.۲)والدین ناآگاه و یا ناتوان که به کودک برچسب لجبازی ، پرخاشگر می زنند.
به امید روزی که تمام پدر و مادرهای ایرانی هم جزو افراد آگاه و هم توانا و هم دارای سلامت روان باشند.